دو شب قبل عزیزم گفت که میخواد برای شب تولدم چیزی بگیره اما واقعا دارم دعا میکنم که کاری نکنه آخه همه ی دغدغه ی من شده خرید خونه!
هر دو داریم دو شیفت کار میکنیم اما باز هم... دلم برای ی خواب طولانی لک زده.
بیخیال از ناله کردن خوشم نمیاد... فقط دعا میکنم که سالم باشیم و بتونیم کار کنیم.
به قول شاعر:
برو کار میکن مگو چیست کار
که سرمایه ی جاودانی است کار
پ.ن) بله خلاصه اینکه کار کردن عار نیست اما خدا جون، اوس کریم مهربون یکم از اون بسته ی پولای قلمبه بفرست دیگه! فقط بی زحمت تراول باشه!
اوس کریم نوشت: ممنونم که بهمون تن سالم دادی تا کار کنیم و خودمون خرج خودمونو در بیاریم . میدونم تا همینجاش هم هرچیزی جور شده دست خودت بوده! ما رو فراموش نکنی ها!