دو شب قبل عزیزم گفت که میخواد برای شب تولدم چیزی بگیره اما واقعا دارم دعا میکنم که کاری نکنه آخه همه ی دغدغه ی من شده خرید خونه!
هر دو داریم دو شیفت کار میکنیم اما باز هم... دلم برای ی خواب طولانی لک زده.
بیخیال از ناله کردن خوشم نمیاد... فقط دعا میکنم که سالم باشیم و بتونیم کار کنیم.
به قول شاعر:
برو کار میکن مگو چیست کار
که سرمایه ی جاودانی است کار
پ.ن) بله خلاصه اینکه کار کردن عار نیست اما خدا جون، اوس کریم مهربون یکم از اون بسته ی پولای قلمبه بفرست دیگه! فقط بی زحمت تراول باشه!
اوس کریم نوشت: ممنونم که بهمون تن سالم دادی تا کار کنیم و خودمون خرج خودمونو در بیاریم . میدونم تا همینجاش هم هرچیزی جور شده دست خودت بوده! ما رو فراموش نکنی ها!
خب زندگی جونماسم نمیزاری رو خودت همینه دیگه چی صدات کنم خبببببببببب
عززیزم حتما هم نباید که الان خونه بخرین.تو هم زیاد سخت میگیریاااااااااااااد اول زندگیته حالا.
یه مدت اجاره میشینی بعد میخرین دیگه.
خسته باشی زندگی جونم
باشه در اسرع وقت ی اسم میذارم عسیسم
از اجاره نشینی بیزارم
دوستم تولدت مبارک باشه
ممنون
تفلدت مبالک باشه.
میسی!!!!